سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى در جهان نشانه است و تیرهاى مرگ بدو روانه ، و غنیمتى است در میان و مصیبتها بر او پیشدستى کنان . و با هر نوشیدنى ، ناى گرفتنى است و با هر لقمه‏اى طعام در گلو ماندنى ، و بنده به نعمتى نرسد تا از نعمتى بریده نشود ، و به پیشباز روزى از زندگى خود نرود تا روزى از آنچه او راست سپرى نشود . پس ما یاران مرگیم و جانهامان نشانه مردن ، پس چسان امیدوار باشیم جاودانه به سر بردن ؟ و این شب و روز بنایى را بالا نبردند جز که در ویران کردن آن بتاختند و در پراکندند آنچه فراهم ساختند . [نهج البلاغه]
رازِ دل
>>جواد سیلانی ( شنبه 89/2/18 :: ساعت 1:58 عصر)

گر نبود خنگ مطلا لگام

زد بتوان بر قدم خویش گام

ور نبود مشربه از زرناب

با دو کف دست توان خوردآب

ور نبود بر سر خوان آن و این

هم بتوان ساخت به نان جوین

ور نبود جامه ی اطلس ترا

دلق کهن ساتر تن بس ترا

شانه ی عاج ار نبود بهر ریش

شانه توان کرد به انگشت خویش

جمله که بینی همه دارد عوض

وز عوضش گشته میسر غرض

آنچه ندارد عوض ای هوشیار

عمر عزیز است,غنیمت شمار

                                  اثر شیخ بهایی


  نوشته های دیگران ()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ